سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاهی نو به مشاوره

صفحه خانگی پارسی یار درباره

کودکان را لجباز بار نیاوریم

کودک شما نیازمند تشویق است، اما در جای خود و در عین حال در مواقعی باید او را با شیوه‌ای صحیح تنبیه کنید. یکی از رفتارهای بسیار غلط والدین این است که مرزهای تشویق و تنبیه را در کودک ازبین می‌برند.

 دوران کودکی از جمله حساس‌ترین دوران‌های زندگی هر انسانی است چون بذر شخصیت فرد در این دوران کاشته می‌شود از این رو نحوه برخورد با رفتارهای کودک از طرف والدین اهمیت بسیار ویژه‌ای دارد، زیرا می‌تواند نقش تعیین کننده‌ای در شکل‌گیری صحیح شخصیت کودک داشته باشد.

  والدینی که مدام کودک خود را حتی به‌درستی امر و نهی می‌کنند، در حقیقت راه را برای لجبازی وی هموار می‌سازند بنابراین در عین حال که رفتار کودک را کنترل می‌کنید، قدری هم به وی آزادی عمل ‌دهید و بگذارید روحیه کنجکاوی خود را ارضاء کند.

  کودک شما نیازمند تشویق است، اما در جای خود و در عین حال در مواقعی باید او را با شیوه‌ای صحیح تنبیه کنید. یکی از رفتارهای بسیار غلط والدین این است که مرزهای تشویق و تنبیه را در کودک ازبین می‌برند.

 در مواجهه با یک رفتار ناشایست، کودک تنبیه اما لحظاتی بعد ترحم به کودک آغاز می‌شود، این گونه تناقض در رفتار، اثراتی بسیار سوء روی کودک می‌گذارد، از این رو اگر کودک رفتار ناشایستی انجام داد، باید تنبیه صحیح و اگر رفتار مناسبی از خود نشان داد باید تشویق مناسب و به اندازه و از افراط و تفریط در این زمینه پرهیز شود.

 یکی از کاربردی‌ترین تکنیک‌های برخورد با لجاجت کودک را بی‌اعتنایی به رفتار زشت و ناخوشایند او است در مواقعی که کودک لجاجت می‌کند یا حتی پا را فراتر نهاده و به داد و فریاد و غذا نخوردن و گریه‌های شدید روی می‌آورد، بهترین نحوه برخورد والدین بی‌اعتنایی به این گونه رفتارهای اوست.

 لجاجت کودک پس از مشاهده بی‌اعتنایی والدین پس از چند دقیقه برطرف می‌شود و او به گوشه‌ای رفته و خود را از نظرهای والدین پنهان می‌سازد.

 در مواقعی که کودک بشدت لجبازی می‌کند و به هیچ روشی نمی‌توان وی را کنترل کرد، به دنبال توجیه رفتار زشت او نباشید چون در این مواقع هیچ منطقی جز منطق بی‌اعتنایی کارساز نیست.

 توجیه منطق باید به زمان بعد از آرام شدن کودک و متنبه شدن وی موکول شود و به وقت آن با محبت کنترل شده، به دلیل و منطق خاص کودک و به زبان خودش به او فهماند که کارش زشت بوده و باید لجبازی خود را کنار بگذارد و با شرایط خود را وفق دهد.


چرا اینقدر ناراحتم؟

همه ما در طول عمرمان برای شاد زیستن تلاش می‌کنیم و سعی داریم با دست زدن به کارهای مختلف مثل انتخاب شغل خوب، افزایش سطح تحصیلات و حتی برنامه‌ریزی برای تفریحات و سرگرمی‌های گوناگون، شادی و رضایت را بیشتر در زندگی تجربه کنیم.

واقعا هیچ‌کس در دنیا وجود ندارد که بخواهد در غم و ناراحتی عمر خود را سپری کند اما بسیاری از ما ممکن است از این واقعیت‌ بی‌خبر باشیم که شادی واقعی زمانی میسر می‌شود که دانش‌مان را نسبت به خودمان افزایش دهیم. این بدان معنی است که در جهت بهبود رفاه و سلامت خود آگاهی بیشتری کسب کنید، مطالعه کنید و از همین الان به خودتان حق شاد بودن و شاد زیستن را بدهید.

خوشحالی هیچ ارتباطی با داشته‌ها و نداشته‌های ما ندارد بلکه یک حس درونی و مسلم برای شاد بودن است. با این مقدمه اگر هدفتان واقعا این است که شادی را پیدا کنید در این مقاله توصیه می‌کنیم چند عادت بد را که شادی شما را می‌گیرند و زندگی را به کامتان تلخ می‌کنند، هرچه زودتر ترک کنید:

1- برای احساس رضایت از زندگی و شاد بودن چشم انتظار دیگران نباشید. منتظر نمانید دیگران به شما شادی بدهند بلکه شادی را در درون خود جست‌وجو کنید. شما تنها کسی هستید که می‌توانید خودتان را شاد کنید. پس از همین الان به جای اینکه به دیگران وابسته باشید شروع به مطالعه کنید تا یاد بگیرید که چگونه می‌توانید حس رضایت و خرسندی را در خودتان به وجود آورید.

2- تفکر مقایسه‌ای، یک شیوه تفکر مخرب و یک عادت رنج‌آور است. هرگز خودتان را با دیگران مقایسه نکنید چون هیچ وقت نمی‌توانید دریابید دیگران واقعا چه حسی در درونشان دارند و در مغزشان چه می‌گذرد. همه ما مشکلات و درگیری‌هایی در درونمان داریم. بخشی از تلاش برای پیدا کردن شادی در درون‌مان این است که از مقایسه خود با دیگران جدا پرهیز کنیم. به علاوه اگر در اطراف شما دیگران به موفقیتی می‌رسند از صمیم قلب برای آنها خوشحال شوید.

3- زندگی بدون مراقبه و تمرکز، مایه ناراحتی است. متمرکز بودن یا به عبارت دیگر قابلیت زندگی کردن در «لحظه حال» کلید شادی و خرسندی است. گاهی با تمریناتی چون مراقبه (مدیتیشن) و یوگا می‌توانید به این مهم دست پیدا کنید. مراقب باشید که غرق شدن در تلفن همراه، تلویزیون و تبلت و شبکه‌های اجتماعی شما را از نعمت زندگی کردن در لحظه محروم می‌کند.

4- اگر از خود مراقبت نکنید طعم شادی و رضایت را نخواهید چشید. مراقبت از جسم‌تان را در اولویت کارها قرار دهید و به جسم و روان خود احترام بگذارید و از آنها مراقبت و نگهداری کنید. تغذیه خوب، تحرک کافی و گاهی انجام دادن کارهای مورد علاقه به سلامت جسم و روان شما کمک می‌کند.

5- قضاوت نکنید. درباره دیگران قضاوت نکنید. شاید در کوتاه مدت این کار شما را راضی کند اما مطمئن باشید که پس از مدتی احساس گناه خواهید کرد. چون متوجه می‌شوید با این کار، دیگران را تحقیر کرده‌اید و چه بسا که قضاوت شما اشتباه بوده است. این احساس گناه شما را از شاد بودن دور می‌کند.

6- سعی کنید مقروض نباشید. تلاش کنید با دارایی خود زندگی بگذرانید و قناعت کنید چون قرض گرفتن و مقروض بودن به دیگران به شکل ناخوداگاهی یک نگرانی دائمی برای شما ایجاد خواهد کرد.


کدام زنان و مردان فکر می کنند همسرشان خیانت می کند

در مورد تجسس همسران در احوال یکدیگر، تمایل به این که فرد از همه مسائل اطرافیان سر در آورد و این احساس که شاید دیگران موضوعاتی را از وی پنهان می کنند یا دروغ می گویند و به وی خیانت می ورزند گفتنی بسیار است

عامل اول/ فرافکنی

 مهم تر از همه آن که وقتی افراد عادی درباره دیگری صحبت می کنند، عمومأ بیش از آن که درباره فرد دیگر اطلاعاتی به دست دهند در مورد خود به صورت نا دانسته اطلاعاتی در اختیار دیگری می گذارند و این همان وضعیتی است که در علوم رفتاری "فرافکنی" نامیده می شود.

 یعنی فرد دیدگاه ها، خواسته ها و یا ترس هایی را که خودش دارد و برای خود و دیگری ناپسندیدنی و نامطلوب را به صورت ناخودآگاه به دیگری نسبت می دهد. حال به دنبال آن فردی که تمایل به خیانت به همسرش را دارد با فرافکنی احساس می کند زنش هم قصد خیانت به او را دارد. همچنین پدری که نسبت به فرزند خود با خشونت و بی ادبی رفتار می کند بالطبع فرزندش را متهم می کند که نسبت به پدر بی ادب و پرخاشگر است.حال به دنبال چنین مسائلی اضطراب فرد در مورد بد بودن خود فرد از بین می رود و با متهم کردن طرف مقابل، به خود اجازه می دهد که چون همسرم قصد خیانت به من را دارد پس من هم مجاز به خیانت هستم. در واقع این یکی از ساز و کارهای است که منجر به تجسس در احوال دیگران می شود.

عامل دوم/ احساس ترس، ضعف و نداشتن اعتماد بنفس

 فردی که گمان می کند موجود ضعیف، نامطلوب و به در نخوری است، می کوشد تا با متهم کردن دیگران بر آنها برتری یابد و اصولأ گمان می کند که چون انسان ضعیفی است لابد دیگران دوستش ندارند و با او بد رفتاری می کنند.

عامل سوم/ یادیگری و آموزش

برای نمونه کودکی که با والدین بد گمان زندگی می کند نادانسته تحت تأثیر دیدگاه و ذهنیت آنها قرار می گیرد و فکر می کند همان طور که پدرم می گوید لابد همه زن ها بی وفا هستند. یا همان طور که مادرم می گوید لابد همه مردها می خواهند سر زن ها کلاه بگذارند.

گذشته از این موارد که در افراد به ظاهر سالم عامل شک و بدگمانی به همسر و اطرفیان است، گاهی اوقات در بیماری های شدید روانی یعنی روان پریشی ها دیده می شود بدون هیچ علت قبلی شخص احساس می کند همسرش به وی خیانت می کند در حالی که هیچ گونه شواهدی دال بر این موضوع وجود ندارد و او هیچ دلیلی را هم نمی پذیرد.

توهمات شنوایی

 گاهی اوقات علت این قبیل هذیان ها توهمات شنوایی است،یعنی بیمار صداهایی می شنود که می گوید همسرت به تو خیانت می کند و یا همسرت می خواهد اموال تو را به نام خودش کند و... که به طبع بیمار هم تحت تأثیر این توهمات شنوایی دچار هذیان می شود.

به دنبال تجسس و کنجکاوی های بی رویه برخی همسران در احوال هم بسیاری از آنها دیگر قادر به ادامه زندگی مشترک نخواهند بود. باید دانست که تجسس و سوء ظن در احوال شریک زندگی یک مسئله عادی نیست و زمانی که زوجین با این موضوع برخورد کردند باید خیلی سریع به فکر چاره باشند.


اشتباه والدین در تربیت کودکان چیست؟

بعضی اوقات ممکن است فکر کنید کودک خردسال شما توانایی ذاتی برای فراتر رفتن از مرزهای صبر و تحمل شما را دارد. شما تنها نیستید. همه کودکان خردسال به دنبال کسب استقلال هستند اما در عین حال به توجه و عشق والدین یا مراقب نیاز دارند. سنین بین 3 تا 5 سالگی خسته کننده ترین و فعالترین سالهای فرزندپروری هستند.


1. بی ثباتی در قوانین و سردگمی ناشی از آن :

ثبات رمز موفقیت در برخورد با کودکان خردسال است. وقتی در اجرای قوانین ثبات نداشته باشید، کودک گیج شده و ممکن است رفتار نامناسب را بیشتر انجام دهد و یا اوقات تلخی کند. اگر به کودک اجازه بدهید گاهی رفتار خاصی را انجام دهد و در بعضی مواقع او را از انجام همان کار منع کنید، مطمئنا او را سردرگم خواهید کرد. کودک می خواهد بداند که چرا شما دفعه قبلی که از مهدکودک به خانه می آمدید به او اجازه دادید 10 دقیقه در پارک بازی کند اما این بار از او می خواهید سوار ماشین شود تا زودتر به خانه بروید یا مثلا چرا شب قبل 10 دقیقه کنار او دراز کشیدید تا خوابش ببرد اما امشب نمی توانید این کار را انجام دهید.

راه حل: در رفتار با کودک ثبات داشته باشید. این ثبات باید در قوانین مربوط به نظم و ترتیب، عادات خواب یا قوانین مربوط به تغذیه رعایت شود. اگر قواعد در بیشتر از 90% موارد ثابت باشند و کودک خوب رفتار می کند، می توان گفت که اوضاع خوب است و سعی کنید بیشتر از این توقع نداشته باشید.

 2. تمرکز بر رفتارهای منفی :

تاکید بر رفتارهای منفی مانند داد و فریاد کردن یا جیغ کشیدن و نادیده گرفتن رفتارهای خوب کودک آسان است. متاسفانه والدین به رفتارهایی که دوست ندارند کودک انجام دهد بیشتر توجه می کنند.

راه حل: وقتی کودک کار مثبتی انجام می دهد، به او توجه کنید و به رفتار خوب و مناسب پاداش دهید. پاداش رفتار و عملکرد مثبت کودک می تواند تعریف و تحسین و یا در آغوش گرفتن و بوسیدن کودک باشد. این نوع مشوق ها تاثیر طولانی مدت خواهند داشت.

 3. عدم توجه علائم هشدار دهنده :

وقتی کودک از کوره در می رود و بدخلقی می کند، والدین اغلب سعی می کنند با دلیل و منطق با او حرف بزنند و با گفتن جملاتی از قبیل "آرام باش" و تکرار آن، او را آرام کنند. اما بهتر است بدانید که این روش مانند حرف زدن با ماهی قرمز بی فایده است. امکان کنترل بدخلقی کودک در صورتی وجود دارد که یا حواس او را پرت کنید و یا به طور کلی با پیش بینی امکان بدخلقی کودک، از وقوع آن جلوگیری کنید. در صورتی که بداخلاقی کودک به اوج خود برسد، شما امکان کنترل و آرام کردن آن را از دست می دهید چون کودک صدای شما را نمی شنود.

راه حل: علل و نشانه های هشدار معمول بدخلقی کودک را شناسایی کنید و از آنها جلوگیری کنید. شایع ترین علل بدخلقی کودک گرسنگی، خستگی و کسالت هستند. مثلا در صورتی که کودک در طول روز نخوابیده است، او را همراه خود به سوپرمارکت نبرید یا اینکه یک میان وعده سالم در کیفتان بگذارید و در سوپر مارکت به او بدهید.

4. تشویق گریه و غرزدن کودک :

ناله ها و غرغرهای کودک شما را کلافه می کند؟ برای مثال آیا درست قبل از شام و درست زمانی که مشغول آماده کردن غذا هستید، فرزندتان شروع به گریه می کند و در حالی که گریه می کند از شما می خواهد او را پارک ببرید یا سراغ دوستش را می گیرد تا با او بازی کند. والدین اغلب تسلیم گریه و ناله های کودک می شوند غافل از اینکه تن دادن به خواسته کودک رفتاری که موجب جلب توجه شما شده است را تقویت می کند. او در این سن به راحتی متوجه می شود که کدام رفتارهایش بیشتر توجه شما جلب می کند و او را به خواسته اش می رساند.

راه حل: این رفتارها را نادیده بگیرید. در مورد رفتارهایی که پرخاشگرانه نیستند مانند بدخلقی یا گریه و ناله کردن بهتر است با سکوت و بدون اینکه چیزی بگویید آنها را نادیده بگیرید. اگر مقاومت کنید و در بی توجهی به رفتارهای نادرست ثبات داشته باشید، کودک متوجه بی نتیجه بودن تلاشش می شود و از آن دست می کشد.

 5. برنامه ریزی بیش از حد برای کودک :

والدین اغلب لیست بلند بالایی از فعالیت های گوناگون مانند رقص یا کلاس موسیقی برای کودک در نظر می گیرند و از اینکه چرا کودک با وجود انجام این همه فعالیت فیزیکی که طبیعتا باید او را خسته کرده باشد، بلافاصله بعد از رفتن به رختخواب خوابش می برد، تعجب می کنند. پاسخ این سوال این است که آنها هنوز سرشار از انرژی هستند و برای آرام شدن به زمان نیاز دارند. همه کودکان و خصوصا خردسالان برای کسب آرامش به فرصت و شرایط آرامش بخش نیاز دارند.

راه حل: بیش از حد برای کودک برنامه ریزی نکنید و او را وادار نکنید از یک فعالیت به فعالیت دیگر بپردازد. به کودک فرصت دهید تا وقتی از مهدکودک بر می گردد، خودش را با انجام بازی هایی که دوست دارد سرگرم کند.
 
6. نادیده گرفتن اهمیت بازی :

بیشتر والدین احساس می کنند برای آموزش نظم و ترتیب و حد و حدود باید کودک را در کلاس های رسمی ثبت نام کنند اما این قضیه اهمیت زیادی ندارد. چیزی که در این سن به غنی شدن کودک کمک می کند بازی آزاد است که شامل بازی نمایشی، پر سر و صدا است. بازی آزاد بهترین ابزار برای پرورش مغز کودک است. در بازی، کودکان به طور طبیعی و به اندازه ای که لازم است خود را به چالش می کشند. از آنجا که این چالش ها توسط کودک طراحی می شوند، میزان سختی و آسانی آنها مناسب هستند.

راه حل: فضا و زمان کافی برای بازی کردن در اختیار کودک قرار دهید. به یاد داشته باشید که تعریف بازی از دیدگاه خردسالان " وقتی باید انتخاب کنی که چه کاری را انجام بدهی، چه کار می کنی" است.  انتخاب آزادانه که نمود اختیاری بودن بازی است، از اهمیت زیادی برخوردار است. کودک دوست دارد همه چیز را جمع کند یا کارهای خانه را انجام بدهد، این فعالیت ها برای کودک به منزله بازی است و انجام آن برای کودک جالب و سرگرم کننده است.

 7. غرق شدن در کارهای روزانه :

شاید کودک شما به خوبی به شکل مستقل بازی کند اما این به معنی آن نیست که به توجه شما نیازی ندارد. پس بهتر است در طول بازی کودک کنار او بنشینید و کمی با او بازی کنید. بعضی از والدین به طور کلی با کودک بازی نمی کنند و حواس برخی دیگر موقع بازی با کودک به راحتی با زنگ تلفن، موبایل، ایمیل یا سایر عوامل پرت می شود. خوب است بدانید کودک به خوبی متوجه می شود که آیا واقعا به بازی توجه می کنید یا نه.

راه حل: زمان در نظر بگیرید، هیجان و اشتیاق به خرج دهید و در مدتی که مشغول بازی هستید، تمام توجهتان را به بازی و کودک بدهید. نیم ساعت بازی متمرکز با کودک در شرایطی که توجه کاملتان را به کودک می دهید و نگران آماده کردن شام یا انجام کار خاصی نیستید بهتر از این است که یک روز کامل با کودک بازی کنید اما نیمی از توجه خود را به او بدهید.

 8. واکنش اغراق آمیز به دروغ گویی :

شنیدن دروغ از زبان کودک، والدین را به شدت عصبانی می کند اما بهتر است رفتار دروغ گویی کودک را به عنوان رفتاری تجربی و نه یک مسئله اخلاقی در نظر بگیرید. وقتی کودکان شروع به دروغ گفتن می کنند، یک پیشرفت شناختی بزرگ اتفاق افتاده است. دروغ گفتن برای کودک هیجان انگیز و کمی ترسناک است و بار هیجانی دارد اما والدین با شنیدن دروغ کودک، از کوره در می روند و بلافاصله آینده بدی را برای او متصور می شوند.

راه حل: واکنش اغراق آمیز نشان ندهید. شنیدن یک یا دو دروغ از کودک طبیعی است و بخشی از رشد اوست. سعی نکنید کودک را وادار به گفتن حقیقت کنید. مثال اگر پینوکیوی کوچولوی شما به خوردن شکلات روی میز اعتراف نمی کند، می توانید به او بگویید " تو از اینکه من بفهمم، احساس بدی پیدا می کنی!"

فرزندپروری موثر به صرف زمان، صبر و عشق نیاز دارد. علاوه بر این لازم است به یاد داشته باشید که نمی توانید در یک روز تغییرات ایجاد کنید. پس صبور باشید و در صورت عدم موفقیت، بارها و بارها و بارها تلاش کنید.


با مهارت دلجویی آشنا شوید

کی از مهارت های مورد نیاز زندگی مشترک که در بسیاری از موارد به زوجین کمک می کند، مهارت دلجویی کردن است. تسلط بر این مهارت، زندگی موفق را برای زوجین تضمین می کند. مهارت دلجویی مهارتی اساسی و پایه ای است و راه یاد گرفتن آن هم، این است که شروع به دلجویی کنید. وقتی یک یا دو بار این کار را انجام دهید، متوجه خواهید شد که باید از چه راهی وارد شوید و همسرتان با چه روشی دلگیری اش را از شما فراموش می کند.

 

به همسرتان عشق بورزید

عشق و علاقه در این فرآیند بسیار مهم است چون دلجویی از فردی اتفاق می افتد که جایگاه مهم و باارزشی برای شما دارد. وقتی می گویید «غرورم اجازه نمی دهد» در این حالت غرورتان را حفظ می کنید و به جای آن عشق همسرتان را از دست می دهید. در حقیقت به قیمت از دست دادن عشق تان، غرور خود را حفظ می کنید؛ بنابراین واقعا به همسرتان عشق بورزید تا راحت تر بتوانید از او دلجویی کنید.

 

برای دلجویی پیشقدم شوید

وقتی هر دو از موضوعی ناراحت هستید، شاید منتظر بمانید تا دیگری قدم اول را برای دلجویی بردارد؛ این یعنی شما مهارت لازم را برای ترمیم آسیب احساسی که در زندگی مشترک تان ایجاد شده است، ندارید و توجه ندارید که به خاطر همین اشتباه تان، ممکن است به مرور زمان، علاقه شما و همسرتان کمرنگ شود؛ بنابراین برای دلجویی، خودتان پیشقدم شوید.

 

به دنبال اثبات محق بودن خودتان نباشید

وقتی می خواهید از همسرتان دلجویی کنید، در اصل قصد کمک به او را دارید، نه این که بخواهید خودتان را اثبات کنید. اگر قصدتان دلجویی باشد، اما به دنبال اثبات این باشید، که حق با شماست، دلجویی انجام نمی گیرد. دلجویی فارغ از این است که چه فردی راست می گوید و چه فردی دروغ. در این حالت موضوع رها می شود و توجه به خود فرد اهمیت دارد. به جای این که صحبت روی موضوع مورد بحث باشد تمرکز روی احساسات طرف مقابل و کمک به او است.

 

نشان دهید با خود همسرتان مشکل ندارید

اگر فکر می کنید با گرفتن هدیه، همسرتان خوشحال می شود، این راه را امتحان کنید. به این ترتیب به او نشان می دهید که با خود او مشکلی ندارید، اگر فکر می کنید درست کردن غذای دوست داشتنی همسرتان، می تواند او را از دلخوری دور کند، همان موقع این کار را انجام دهید. همراهی در یک خرید، در یک مهمانی و... همگی نشان می دهد؛ شما بیشتر از موضوع، به همسرتان اهمیت می دهید.

 

با تفاوت شیوه دلجویی از خانم ها و آقایان آشنا شوید

در دلجویی باید بدانید شیوه دلجویی از مرد و زن به چه صورت است و به تفاوت این 2 جنس بیشتر دقت کنید. از آنجا که خانم ها خیلی شنیداری هستند و دوست دارند بشنوند بهتر است، مردها عبارت هایی مانند این که «من هنوز تو رو دوست دارم» و «تو برایم مهمی» و «من منظوری نداشتم» را زیاد استفاده کنند. نیاز ذاتی خانم ها دوست داشته شدن و دوست داشتن است؛ بنابراین وقتی در موضوعی قرار می گیرند که آزرده خاطرند نیاز ذاتی شان، آسیب می بیند و با خودشان فکر می کنند «من رو دوست نداره» یا «نفهمید من دوستش دارم.» در خور ذکر است که نیاز ذاتی آقایان نیز قدرت و توانایی است. معمولا در بحران ها احساس آزاردهنده آقایان بی کفایتی و تحقیر شدن است؛ بنابراین باید کلماتی به کار گرفته شود که این احساس از او گرفته و حس توانمندی به او بازگردانده شود؛ بیان عبارت هایی مانند «من می دونم که تو می تونی» و «می دونم به فکر ما هستی و حواست هست» بسیار مهم است. به طور کلی در دلجویی کردن باید به فرهنگ کلماتی که بین تان است، بیشتر توجه کنید و هر آنچه را که برای بهتر شدن حال طرف مقابل تان لازم است انجام دهید.

 

برای دلجویی وقت شناس باشید

برای جلوگیری از سوءتفاهم باید در وقت مناسب درباره موضوعی که درباره آن با همسرتان جر و بحث کرده اید، صحبت کنید. در فرآیند دلجویی، ما ثابت می کنیم که فرد از موضوع اهمیت بیشتری دارد. برای این که موضوع به درستی مورد بحث قرار بگیرد به شنونده نیاز است و اگر همسرتان حالش بد باشد این اتفاق درست نمی افتد. با دلجویی بی موقع و گفتن جملاتی مانند «خیلی خب هر چی تو میگی» او را از درد دل کردن با خودتان پشیمان می کنید و حتی باعث ایجاد احساس گناه در او می شوید. وقتی با نرمی جلو بروید و به او احترام بگذارید او هم انعطاف پذیرتر می شود. برای به نتیجه رسیدن عجله نکنید.
-
-

اشتباهات رایج زن و شوهرها بعد از جر و بحث
 باور کنید که دعوا کردن با همسرتان کاملا طبیعی است چراکه شما و همسرتان 2 آدم کاملا جدا از هم هستید و گاهی اوقات ممکن است نظرات متفاوتی داشته باشید. علیرضا عبدی، کارشناس ارشد روان شناسی درباره اشتباهات رایج زن و شوهرها بعد از جر و بحث با یکدیگر نکاتی را مطرح می کند که در ادامه می خوانید.

به یک متاسفم خالی بسنده نکنید
یک «معذرت می خواهم» یا «متاسفم» خشک و خالی وقتی هنوز همسرتان از دست تان ناراحت است، برای او کافی نیست. باید توضیح دهید که چرا عذر می خواهید. پس بهتر است بگویید، «متاسفم که…» یا «معذرت می خواهم که ….» و در ادامه آن هم باید بگویید، «در آینده سعی می کنم…» و به همسرتان توضیح دهید که چطور آن اشتباه را دوباره مرتکب نخواهید شد.

به نیش زدن ادامه ندهید
این که هنوز از همسرتان ناراحت هستید، به شما این اجازه را نمی دهد که حرف های نیش دار به او بزنید. هیچ وقت به او توهین نکنید. فراموش کردن توهین ها کار خیلی سختی است. در عوض وقتی آرام بودید، از او بخواهید به حرف هایتان گوش کند و برایش توضیح دهید که چرا هنوز ناراحت هستید.

از درست شدن اوضاع ناامید نشوید
دعوا کردن نشانه این است که هر دوی شما هنوز روی رابطه تان کار می کنید و رابطه تان برایتان مهم است و این خیلی مثبت است. ممکن است خیلی زوج ها را ببینید که می گویند قبلا خیلی دعوا می کردند، اما الان آسان گیرتر شده اند. این اصلا نشانه خوبی نیست!
معنی آن، این است که می خواهند آن رابطه هر طور که هست، پیش رود. بنابراین این که با همسرتان برای بهبود شرایط زندگی مشترک تان جر و بحث می کنید نباید باعث شود که نسبت به درست شدن اوضاع در آینده ناامید شوید. شما باید به جای افکار اشتباهی مانند طلاق با تلاش بیشتر به فکر اصلاح اوضاع فعلی زندگی مشترک تان باشید.