سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاهی نو به مشاوره

صفحه خانگی پارسی یار درباره

اشتباه والدین در تربیت کودکان چیست؟

بعضی اوقات ممکن است فکر کنید کودک خردسال شما توانایی ذاتی برای فراتر رفتن از مرزهای صبر و تحمل شما را دارد. شما تنها نیستید. همه کودکان خردسال به دنبال کسب استقلال هستند اما در عین حال به توجه و عشق والدین یا مراقب نیاز دارند. سنین بین 3 تا 5 سالگی خسته کننده ترین و فعالترین سالهای فرزندپروری هستند.


1. بی ثباتی در قوانین و سردگمی ناشی از آن :

ثبات رمز موفقیت در برخورد با کودکان خردسال است. وقتی در اجرای قوانین ثبات نداشته باشید، کودک گیج شده و ممکن است رفتار نامناسب را بیشتر انجام دهد و یا اوقات تلخی کند. اگر به کودک اجازه بدهید گاهی رفتار خاصی را انجام دهد و در بعضی مواقع او را از انجام همان کار منع کنید، مطمئنا او را سردرگم خواهید کرد. کودک می خواهد بداند که چرا شما دفعه قبلی که از مهدکودک به خانه می آمدید به او اجازه دادید 10 دقیقه در پارک بازی کند اما این بار از او می خواهید سوار ماشین شود تا زودتر به خانه بروید یا مثلا چرا شب قبل 10 دقیقه کنار او دراز کشیدید تا خوابش ببرد اما امشب نمی توانید این کار را انجام دهید.

راه حل: در رفتار با کودک ثبات داشته باشید. این ثبات باید در قوانین مربوط به نظم و ترتیب، عادات خواب یا قوانین مربوط به تغذیه رعایت شود. اگر قواعد در بیشتر از 90% موارد ثابت باشند و کودک خوب رفتار می کند، می توان گفت که اوضاع خوب است و سعی کنید بیشتر از این توقع نداشته باشید.

 2. تمرکز بر رفتارهای منفی :

تاکید بر رفتارهای منفی مانند داد و فریاد کردن یا جیغ کشیدن و نادیده گرفتن رفتارهای خوب کودک آسان است. متاسفانه والدین به رفتارهایی که دوست ندارند کودک انجام دهد بیشتر توجه می کنند.

راه حل: وقتی کودک کار مثبتی انجام می دهد، به او توجه کنید و به رفتار خوب و مناسب پاداش دهید. پاداش رفتار و عملکرد مثبت کودک می تواند تعریف و تحسین و یا در آغوش گرفتن و بوسیدن کودک باشد. این نوع مشوق ها تاثیر طولانی مدت خواهند داشت.

 3. عدم توجه علائم هشدار دهنده :

وقتی کودک از کوره در می رود و بدخلقی می کند، والدین اغلب سعی می کنند با دلیل و منطق با او حرف بزنند و با گفتن جملاتی از قبیل "آرام باش" و تکرار آن، او را آرام کنند. اما بهتر است بدانید که این روش مانند حرف زدن با ماهی قرمز بی فایده است. امکان کنترل بدخلقی کودک در صورتی وجود دارد که یا حواس او را پرت کنید و یا به طور کلی با پیش بینی امکان بدخلقی کودک، از وقوع آن جلوگیری کنید. در صورتی که بداخلاقی کودک به اوج خود برسد، شما امکان کنترل و آرام کردن آن را از دست می دهید چون کودک صدای شما را نمی شنود.

راه حل: علل و نشانه های هشدار معمول بدخلقی کودک را شناسایی کنید و از آنها جلوگیری کنید. شایع ترین علل بدخلقی کودک گرسنگی، خستگی و کسالت هستند. مثلا در صورتی که کودک در طول روز نخوابیده است، او را همراه خود به سوپرمارکت نبرید یا اینکه یک میان وعده سالم در کیفتان بگذارید و در سوپر مارکت به او بدهید.

4. تشویق گریه و غرزدن کودک :

ناله ها و غرغرهای کودک شما را کلافه می کند؟ برای مثال آیا درست قبل از شام و درست زمانی که مشغول آماده کردن غذا هستید، فرزندتان شروع به گریه می کند و در حالی که گریه می کند از شما می خواهد او را پارک ببرید یا سراغ دوستش را می گیرد تا با او بازی کند. والدین اغلب تسلیم گریه و ناله های کودک می شوند غافل از اینکه تن دادن به خواسته کودک رفتاری که موجب جلب توجه شما شده است را تقویت می کند. او در این سن به راحتی متوجه می شود که کدام رفتارهایش بیشتر توجه شما جلب می کند و او را به خواسته اش می رساند.

راه حل: این رفتارها را نادیده بگیرید. در مورد رفتارهایی که پرخاشگرانه نیستند مانند بدخلقی یا گریه و ناله کردن بهتر است با سکوت و بدون اینکه چیزی بگویید آنها را نادیده بگیرید. اگر مقاومت کنید و در بی توجهی به رفتارهای نادرست ثبات داشته باشید، کودک متوجه بی نتیجه بودن تلاشش می شود و از آن دست می کشد.

 5. برنامه ریزی بیش از حد برای کودک :

والدین اغلب لیست بلند بالایی از فعالیت های گوناگون مانند رقص یا کلاس موسیقی برای کودک در نظر می گیرند و از اینکه چرا کودک با وجود انجام این همه فعالیت فیزیکی که طبیعتا باید او را خسته کرده باشد، بلافاصله بعد از رفتن به رختخواب خوابش می برد، تعجب می کنند. پاسخ این سوال این است که آنها هنوز سرشار از انرژی هستند و برای آرام شدن به زمان نیاز دارند. همه کودکان و خصوصا خردسالان برای کسب آرامش به فرصت و شرایط آرامش بخش نیاز دارند.

راه حل: بیش از حد برای کودک برنامه ریزی نکنید و او را وادار نکنید از یک فعالیت به فعالیت دیگر بپردازد. به کودک فرصت دهید تا وقتی از مهدکودک بر می گردد، خودش را با انجام بازی هایی که دوست دارد سرگرم کند.
 
6. نادیده گرفتن اهمیت بازی :

بیشتر والدین احساس می کنند برای آموزش نظم و ترتیب و حد و حدود باید کودک را در کلاس های رسمی ثبت نام کنند اما این قضیه اهمیت زیادی ندارد. چیزی که در این سن به غنی شدن کودک کمک می کند بازی آزاد است که شامل بازی نمایشی، پر سر و صدا است. بازی آزاد بهترین ابزار برای پرورش مغز کودک است. در بازی، کودکان به طور طبیعی و به اندازه ای که لازم است خود را به چالش می کشند. از آنجا که این چالش ها توسط کودک طراحی می شوند، میزان سختی و آسانی آنها مناسب هستند.

راه حل: فضا و زمان کافی برای بازی کردن در اختیار کودک قرار دهید. به یاد داشته باشید که تعریف بازی از دیدگاه خردسالان " وقتی باید انتخاب کنی که چه کاری را انجام بدهی، چه کار می کنی" است.  انتخاب آزادانه که نمود اختیاری بودن بازی است، از اهمیت زیادی برخوردار است. کودک دوست دارد همه چیز را جمع کند یا کارهای خانه را انجام بدهد، این فعالیت ها برای کودک به منزله بازی است و انجام آن برای کودک جالب و سرگرم کننده است.

 7. غرق شدن در کارهای روزانه :

شاید کودک شما به خوبی به شکل مستقل بازی کند اما این به معنی آن نیست که به توجه شما نیازی ندارد. پس بهتر است در طول بازی کودک کنار او بنشینید و کمی با او بازی کنید. بعضی از والدین به طور کلی با کودک بازی نمی کنند و حواس برخی دیگر موقع بازی با کودک به راحتی با زنگ تلفن، موبایل، ایمیل یا سایر عوامل پرت می شود. خوب است بدانید کودک به خوبی متوجه می شود که آیا واقعا به بازی توجه می کنید یا نه.

راه حل: زمان در نظر بگیرید، هیجان و اشتیاق به خرج دهید و در مدتی که مشغول بازی هستید، تمام توجهتان را به بازی و کودک بدهید. نیم ساعت بازی متمرکز با کودک در شرایطی که توجه کاملتان را به کودک می دهید و نگران آماده کردن شام یا انجام کار خاصی نیستید بهتر از این است که یک روز کامل با کودک بازی کنید اما نیمی از توجه خود را به او بدهید.

 8. واکنش اغراق آمیز به دروغ گویی :

شنیدن دروغ از زبان کودک، والدین را به شدت عصبانی می کند اما بهتر است رفتار دروغ گویی کودک را به عنوان رفتاری تجربی و نه یک مسئله اخلاقی در نظر بگیرید. وقتی کودکان شروع به دروغ گفتن می کنند، یک پیشرفت شناختی بزرگ اتفاق افتاده است. دروغ گفتن برای کودک هیجان انگیز و کمی ترسناک است و بار هیجانی دارد اما والدین با شنیدن دروغ کودک، از کوره در می روند و بلافاصله آینده بدی را برای او متصور می شوند.

راه حل: واکنش اغراق آمیز نشان ندهید. شنیدن یک یا دو دروغ از کودک طبیعی است و بخشی از رشد اوست. سعی نکنید کودک را وادار به گفتن حقیقت کنید. مثال اگر پینوکیوی کوچولوی شما به خوردن شکلات روی میز اعتراف نمی کند، می توانید به او بگویید " تو از اینکه من بفهمم، احساس بدی پیدا می کنی!"

فرزندپروری موثر به صرف زمان، صبر و عشق نیاز دارد. علاوه بر این لازم است به یاد داشته باشید که نمی توانید در یک روز تغییرات ایجاد کنید. پس صبور باشید و در صورت عدم موفقیت، بارها و بارها و بارها تلاش کنید.